پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 7 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

سالگرد ازدواجمون مبارك

بر من مباد بي تو ماندن بي تو بودن عزيزم سالگرد ازدواجمان مبارك الان دقيقاً ساعت 19 و 33 دقيقه روز جمعه 24 خرداده و من هنوز....... زياد وقت نوشتن ندارم فقط اومدم تو وبلاگ گل پسرم اين روز رو به خودم و همسري تبريك بگم و از خداوند به خاطر همه داشته هام به خصوص همسر مهربان و پارساي عزيزم تشكر كنم و نداشته هام رو ازش بخوام. پارسا جونم اينم اضافه كنم امشب اولين شبيه كه مجبورم ازت دور باشم گلم اميدوارم مامان و ببخشي و بدون مامان بتوني راحت بخوابي فكرشو بكنيد توي اين شرايط كه وقت سر خاروندن ندارم نشستم وبلاگ نويسي اگه كسي متوجه بشه دارم چيكار ميكنم........ بابا مگه چي شده واسه من امروز يك روز مهمه هر چي باشه سالگرد ازدواجمه تازه ظهر يك س...
24 خرداد 1392

پارسا و مهد كودك

با نزديك شدن به فصل امتحانها و رفتن خاله جون به خوابگاه دوباره دل نگراني هاي مامان شروع شد ولي اين دفعه خودت كمك بزرگي به مامان كردي وقتي ازت سؤال كردم ميخواي بزارمت خونه باباحسين يا مهد يا خونه مامان اختر مهد رو ترجيح دادي و بلاخره به مهد رفتي مامان دو روز مرخصي گرفت و روز اول باهات اومد و از ساعت 9 تا 11 و نيم پيشت بودم اول از كنارم تكان نخوردي ولي بعد از زمان كوتاهي با بچه ها شروع به بازي كردي و در آخر به زور راضي شدي برگردي روز دوم هم توي مهد موندي و مامان خونه اومد و ساعت 11 و نيم خاله جون اومد دنبالت و در واقع خيلي زودتر از اوني كه فكرش رو ميكردم به اونجا عادت كردي روزهاي بعد هم از ساعت 7 و نيم تا 11 و نيم مهد ميموني و بعد باباحسين ميا...
13 خرداد 1392
1